Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-04-30@05:13:38 GMT

آزاده‌ای که لباس کار و تولید به تن کرد

تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۹۲۸۱۱

آزاده‌ای که لباس کار و تولید به تن کرد

خبرگزاری فارس مازندران ـ زهرا طاهری‌پرکوهی| تمام عاشقانه‌های تاریخ دفاع مقدس در یک واژه خلاصه می‌شود، اینکه دلیرمردان از جای جای کشورمان تا جنگ شروع شد با شنیدن صدای توپ و گلوله راهی میدان نبرد شدند و  تاریخی پر از عاشقانه‌ها را رقم زدند؛ نمی‌توان به نقطه‌ای جز عشق رسید، آنان هوای دفاع از کشور و انقلاب در سر داشتند و دل‌‌شان تنها به عشق ایثار و شهادت گرم می‌شد و همین هم شد خود را از یاد برده و در این دریای پرتلاطم ایثار گُم شدند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آن روزها در میدان جنگ، امروز در نبرد اقتصادی، رزمنده همان است و میدان همان، فقط لباس و ابزار جنگ تغییر کرده؛ کم نیستند جهادگرانی که در عرصه کار و تولید با وجود همه سختی‌ها و کمبودها امید دل‌های جوانان این مرز و بوم شدند، رزمندگانی که در دوران دفاع مقدس سنگر به سنگر از وطن خود دفاع می‌کردند و اکنون سرباز جبهه اقتصادی شدند و در عرصه کارآفرینی با همان اراده و همت جهادی دوران جنگ، پا به میدان نهادند.

این واقعیت را که جنگ تمام نشده فقط میدان نبرد تغییر کرده را آقای مقدم به‌خوبی درک کرده و اکنون لباس کار و تولید را به تن کرد، لباسی که همان رنگ و بوی جهاد دوران دفاع مقدس را دارد و با فرهنگ جهاد بیگانه نیست.

جوان بود جز آن دسته جوانانی که نمی‌توانست دست روی دست بگذارد چون عشق به وطن در وجودش ریشه دوانده و با این عشق و هدف راهی جبهه و جنگ شد، همان روزهای ابتدایی جنگ بود که اسیر شد و بعد از سال‌های اسارت به میهن بازگشت با وجود ترکش در بدن باز هم راهی جنگی دیگر شد.

تیمور ثابت‌مقدم، رزمنده دفاع مقدس است که اعتقاد دارد در جنگ خودش را شناخته و با کوله باری از تجربه امروز در جبهه اقتصادی وارد میدان نبرد شده است.

*امیدها و آرزوهای رزمنده دیروز، کارآفرین امروز

برای مصاحبه با آقای تیمور ثابت‌مقدم آزاده و جانباز تنکابنی وارد گفت‌وگو می‌شویم، با همان روحیه‌ای که انتظار می‌‌رفت با این موضوع موافقت کردند و باوجود اینکه سرشان به‌واسطه هم مسائل کاری و هم مناسبت این ایام شلوغ است اما پاسخ به سوالات را در اولویت قرار دادند.

از خودشان شروع می‌کنند که  ۶۱ سال از عمرشان می‌گذرد اما حرف زدن، آرزوها و رویاهایشان یادآور یک جوان است.

*فکر و ذکرشان دفاع از کشور بود

گریزی به سال ۵۹ می‌زند، زمانی که لباس رزم پوشید و راهی جبهه شد، بعد از ماه‌ها مجاهدت در تاریخ ۱۱ شهریور ماه سال ۶۰ اسیر می‌شود.

این رزمنده دفاع مقدس می‌گوید: حال و هوای آن روزهای جنگ باید برای جوانان ما ترسیم شود، آن زمان فکر و ذکر همه مردم دفاع از خاک کشور بود و هر کس به نوعی در این مسیر خدمت می‌کرد و ما هم مثل همه نقش خود را ایفا کردیم.

۱۱ شهریور ماه سال ۶۰ بود پی اصابت گلوله در سه نقطه دست، پا و شکم در تپه‌ای در سوسنگرد به همراه ۱۱ نفر دیگر به اسارت رفتیم.

*مکافات کشیدن دندان

مقدم اضافه می‌کند: حزب بعث بویی از انسانیت نبرده بودند، مثل داعش الان، از شکنجه‌ها تا جیره‌های غذایی و سایر بهتر است حرفی نزنیم، یادم می‌آید دندانم خراب بود و باید می‌کشیدم ولی برای همان دندان خراب چه مکافات‌ها که نکشیدم، برای آن دندان یک بار پزشک بعثی در بیمارستان موصل معاینه کرد و گفت باید دندان کشیده شود ولی نام مرا در نوبت قرار داد که ۷ ماه زمان برد دیگر ناامید شدم که دندانم را می‌کشند.

البته ما و کسانی که در اسارت بودیم اگر دندان خراب در جلو بود خودمان در اردوگاه با کمک نخ یا هر وسیله دم دست‌مان می‌کشیدیم ولی چون دندان آسیابم بود نمی‌توانستیم به خاطر همین لباس یکی دیگر از اسرا را پوشیدم و برای کشیدن دندان رفتم ولی پزشک بعثی متوجه شد و اعلام کرد که قصد فرار داشتم، هم نوبتم را سه ماه را تعویق افتاد هم اینکه مرا شکنجه کردند.

به گفته این آزاده مازندرانی، از همه زجرها و شکنجه‌هایی که در این ایام متحمل شدیم بدترین اتفاق در طول ۹ سال اسارت خبر تلخ ارتحال امام بود که امید همه ما رزمندگان دیدار با امام ولی خبر ارتحال ایشان که ازطریق بلندگو در سطح اردوگاه پخش شد همه را در بهت غم فرو برد، گویی روز پایانی زندگی‌مان بود...

۲۵ مرداد ماه سال ۶۹ جز اولین گروه آزادگان وارد کشور شدم و هفته بعد با توجه به شرایط جسمی در بیمارستان تهران ترکش‌ها از بدنم خارج شد که خوشبختانه عمل موفقیت‌آمیز بود.

*کارآفرینی با دستان خالی

مقدم ادامه می‌دهد: تا متوجه روال عادی زندگی شوم و سلامت جسمانی‌ام را به‌دست آوردم به این فکر افتادم که برای خودم کاری دست و پا کنم به همین دلیل با توجه به اینکه پدرم هم بازاری بود تصمیم گرفتم شغلی در بازار برای خودم ایجاد کنم، دستم خالی بود اما پشتکار زیادی برای کار داشتم و دارم، هنوز هم مثل روزهای جوانی انرژی و توان دارم؛ گویی جوان ۳۰ ساله هستم.

باتوجه به بررسی که در بازار انجام دادم و همچنین احساس نیاز در منطقه اقدام به راه‌اندازی شرکت توزیع و پخش فرآورده‌های لبنی کردم، یادم می‌آید دستم خالی بود اما با صحبت‌های اولیه با شرکت توزیع و پخش فراورده‌های لبنی کارم را شروع کردم، اوایل کارم را با بستنی شروع کردم و کم کم کارم را گسترش دادم.

وی می‌گوید: آن روزها کارم را با اجاره خودرویی شروع کردم، ولی الان ۱۱ خودرو دارن و موضوع مهم‌تر برای ۵۰ نفر هم شغل ایجاد کردم که برایم اهمیت دارد.

 

*خاطراتی که هر روز برایم یادآور می‌شود

خاطرات روزهای جبهه و جنگ را برای خانواده‌‌ام بازخوانی می‌کنم، خاطرات آن روزها هر روز مقابل چشماتم مرور می‌شود به‌طوری‌که پسرم با خودش عهد بست که پزشک شود و با تلاش و پشتکار  بالا نفر ششم کنکور و در رشته دندان‌پزشکی تحصیل کرده و اکنون تخصص در دانشگاه شهید بهشتی تهران به اتمام رساند و دوره طرح خود را در تهران می‌گذراند.

وقتی از آقای مقدم درباره جایگاهش می‌پرسیم آیا به جایگاهی که مدنظرش بوده دست یافته است یا خیر، می‌گوید: بالاخره هر فردی برای خودش رویاهایی دارد که فکر می‌کنم از دید خودم به انچه دویت داشتم تا حدی رسیدم ولی انتظاری ما آزاده‌ها داریم این است.

ادامه می‌دهد: آرزو دارم حق مردم ایران داده شود باتوجه به  این شرایط اقتصادی باید فکر اساسی به حال مردم شود و جوانان مملکت ما عاقبت بخیر شوند.

انرژی آقای‌مقدم توجهم را به خود جلب کرد، طوری‌که شب و روز نمی‌شناسد و در ساعات شبانه‌روز وقت سرخاراندن ندارد اما پرانرژی است و خستگی مفهومی ندارد همین باعث شد سوالم را بپرسم اینکه آیا جانبازی محدودیتی برای شغلش ایجاد می‌کند و در پاسخم می‌گوید: از لحاظ جسمی در شرایطی هستم که بتوانم  مجموعه را بچرخانم.

*خداراشکر ۵۰ نفر کنارم نان می‌خورند

در آن روزهای اسارت ثانیه ثانیه با درد سپری می‌شد یا جسمی و روحی و حتی فکر نمی‌کردیم زنده باشیم و به میهن‌مان برگردیم ولی اکنون ۵۰ نفر کنار ما روزی می‌خورند و به همین خاطر خدا را هزاران مرتبه شکر می‌کنم.

*نشُد، ندارد

به اعتقادم هر کس با پشتکار می‌تواند به هرچه دویت دارد برسد، دست خالی بودم ولی اکنون زمینه اشتغال چندین نفر را فراهم کردم، شاید الان بگویند گرانی شده مشکلات زیاد شده  شاید قدیم بود که با تلاش می‌شد ولی الان نمی‌شود، اما می‌گویم نشُد ندارد با تلاش و کوشش کار معنا پیدا می‌کند.

*دوبار زمین خوردم، اما ناامید نشدم

جوانان باید بدانند حتما در این مسیری که قرار می‌گیرند باید به جلو بروند تا موفق شوند و  آنقدر باید پافشاری کنند، این راه همانند مسابقه کشتی می‌ماند شکست در کار است اگر زمین هم بخورند باز هم می‌توانند سرپا بایستند، همانند خودم که دوبار در بازار زمین خوردم ولی ناامید نشدم.

به گزارش فارس، جانباز آزاده تیمور ثابت‌مقدم ساکن شهرستان تنکابن است که در شهریور ماه سال ۶۰ اسارت در عراق درآمد و پس از ۹ سال اسارت در ۲۵ مرداد سال ۱۳۶۹، به‌عنوان آزاده به میهن بازگشت و از سال ۷۸ در سنگر کار و تلاش و دستگیری نیازمندان همچنان پای کار است.

پایان پیام/۸۶۰۳۴/م

منبع: فارس

کلیدواژه: رزمنده مازندرانی آزاده کارآفرین جبهه اقتصادی دفاع مقدس ترویج فرهنگ ایثار و شهادت دفاع مقدس ماه سال

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۹۲۸۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

وقتی «خانه خدا» سینماها را شلوغ کرد

همزمان با آغاز سفر عمره زائران ایرانی و در آستانه فرارسیدن موسم حج، از فیلم مستندی می‌توان یاد کرد که حدود ۶ دهه قبل، از خانه خدا و مناسک حج ساخته شد و تماشاگران زیادی را به سینماها کشاند.

به گزارش ایسنا،مستند «خانه‌ خدا» محصول ۱۳۴۵ است که به عنوان اولین مستند جدی ایران و به باور برخی، کامل‌ترین سند سینماییِ جهان درباره‌ مناسک حج - تا زمان ساخت فیلم - شناخته می‌شود.

«خانه خدا» فیلمی منحصر به فرد درباره مراسم و مناسک حج و از نخستین فیلم‌های مستند است که در سال ۱۳۴۵ در سینماهای تهران و چند شهر دیگر به نمایش عمومی درآمد و با اقبال گسترده مردم روبه‌رو شد. این مستند حتی توانست به بازارهای جهانی راه پیدا کند و در بخش گسترده‌ای از کشورهای مسلمان به نمایش درآید.

درباره‌ نحوه تولید «خانه‌ خدا» ابهامات زیادی وجود دارد. پژوهشگران مختلف در نوشته‌های خود، اطلاعاتی ضد و نقیض، درباره‌ عوامل این مستند ارائه داده‌اند. برخی مونتاژ فیلم را نتیجه کار ابراهیم گلستان دانسته‌اند و تعدادی نیز نام ابوالقاسم رضایی و جلال مقدم را به عنوان تدوین‌گر آورده‌اند. در برخی منابع پژوهشی گفتار فیلم را از آنِ ابراهیم گلستان می‌دانند حال آن که نظر محقّقانی دیگر بر آن است که روایت اولیه را محمود سعادت و حمزه رحمانی نوشته‌اند و گلستان تنها متن آن دو را بازنگری و ویرایش کرده‌ است.  حتی در مورد کارگردان فیلم هم اتفاق نظر وجود ندارد. در عنوان‌بندی نام کارگردان نیامده و شاید همین سبب شده برخی این عنوان را به جلال مقدم منتسب کنند.  

درباره این مستند محمد تهامی‌نژاد گفته است:  «از زمان تولید «خانه‌ خدا» تا کنون همواره این پرسش مطرح شده که کارگردان این فیلم چه کسی بوده؛ این در حالی است که در تیتراژ فیلم، از اشاره‌ مستقیم به این عنوان پرهیز شده و تهیه‌کننده (استودیو ایران‌فیلم که محل فعلی خانه سینماست) ترجیح داده هیچ اسمی از کارگردان نباشد.

سال‌ها قبل، جلال مقدم در گفت‌وگویی با مجله‌ «نگین» گفته بود این فیلم کارگردان مشخصی نداشته و به همین دلیل نام کسی در تیتراژ قید نشده است اما نکته این‌جاست که در نسخه‌ ویدیویی این فیلم و در تیتراژ انگلیسی آن که سال‌ها قبل در آمریکا توزیع شد، نام ابوالقاسم رضایی به عنوان کارگردان و جلال مقدم به عنوان مشاور تهیه‌کننده قید شده است. همچنین در نامه‌ای که در حاشیه‌ یکی از نمایش‌های محدود این فیلم (درخانه‌ شهریاران جوان) توسط زنده‌یاد نعمت حقیقی فرستاده شد به صراحت به این نکته تاکید و اشاره شده بود که فیلم «خانه‌ خدا» متعلق به ابوالقاسم رضایی و ساخته‌ اوست.»

در این زمینه بخوانید:

بالاخره «خانه خدا» را چه کسی ساخته است؟

گفته شده است که ابوالقاسم رضایی چهار فیلم‌بردار (احمد شیرازی، محمود ایثاری، عباس دستمالچی و نعمت حقیقی) را با تجهیزات کامل به عربستان سعودی برد و هر یک از آن‌ها جدا از هم صحنه‌هایی را روی نوار سلولویید ضبط کردند؛ بدون آن که سهم هر یک پس از تدوین فیلم مشخص باشد. در تیتراژ این فیلم که ابتدا با آوازی از علی بهاری آغاز می‌شود اسامی همه عوامل با عنوان "حاجی" ذکر شده است.

از مستند «خانه خدا»، نگاتیوی باقی نمانده و چند سال قبل از روی پزیتیوهای به‌جامانده از آن، نسخه‌ای به سفارش فیلمخانه ملی ایران در «شرکت پیشگامان سینمای آریا» ترمیم و بازسازی شد که در بهار سال ۱۳۹۶ در جشنواره جهانی فیلم فجر به نمایش درآمد و دو سال بعد هم کانون فیلمِ خانه سینما با برگزاری یک نشست تخصصی آن را دوباره نمایش داد.

در طول این سال‌ها چنین فیلمی با این ویژگی‌ها و با تغییرات ایجاد شده در مکان‌های برپایی مناسک حج ساخته نشده، در صورتی که براساس برخی منابع مستند «خانه خدا» گویا به ۸۲ کشور فروخته شده بود و تولیدی بسیار سودآور محسوب می‌شده است.

در ادامه بخشی از مراحل بازسازی مستند «خانه خدا» را که در فیلمخانه ملی ایران انجام شده و نسخه کامل‌ آن در فضای مجازی موجود است، مشاهده می‌کنید:

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • حقیقتی که در برنامه المیرا شریفی‌مقدم فاش شد
  • استان بوشهر خط مقدم محور مقاومت ایران اسلامی است + تصویر
  • پسکوف: ترس به جان اوکراینی‌ها افتاده؛ باید کار را تمام کنیم
  • روس‌ها: ترس به جان اوکراینی‌ها افتاده است/ باید کار را تمام کنیم
  • فاز نخست موزه دفاع مقدس زنجان سوم خرداد افتتاح می‌شود
  • وقتی «خانه خدا» سینماها را شلوغ کرد
  • کارگران در خط مقدم جبهه اقتصادی و تولید هستند
  • دانشجویان آزاده جهان در حمایت از مردم مظلوم فلسطین به پاخیزند
  • دانشجویان آزاده جهان به دانشجویان و اساتید آمریکایی و اروپایی برای حمایت از مردم مظلوم فلسطین به پاخیزند
  • ساخت ۱۷ بوستان جدید در شهر قم